مترو: خروج - مجموعه بازیهای مترو ساخته شده توسط یک استودیوی نیمه بزرگ‌ مستقر در کشور اکراینه.

داستان این سری از بازیها در روسیه اتفاق می‌افته، در فضای بعد از یک جنگ هسته‌ایِ جهانی، سطح زمین رادیواکتیو شده و پر از جانورهای جهش ژنیتک یافته وحشیه. در نتیجه مردم پناه بردن به زیر زمین و توی تونل‌های مترو زندگی میکنن.

یکی از خوبی‌های مترو اینه که سازنده‌ها تونستن از یک موضوع تکراری مثل آخرالزمان و جنگ هسته‌ای و اینا، یک تجربه جدید و خاص خلق کنن. مخصوصا در نسخه سوم این بازی یعنی همین "خروج"، بازی دیگه مثل نسخه‌های قبل خطی نیست و جهان باز پیش میره و خط داستانی و روایت نوآورانه‌ای داره.

یک چیز جالب برای من سیستم اخلاقی در بازی بود. این سیستم میاد کارهایی که بازیکن در طی مسیر بازی انجام میده رو از نظر اخلاقی بررسی میکنه و براساس همین بررسی، یکی از دو پایان بازی رو برای شما نشون میده. 🙄
مثلا اگر آدم خوبی باشی و به بقیه ادم‌های بدبخت بیچاره کمک کنی، زورگویی نکنی و حق کسی رو نخوری، بازی یک جوری تموم میشه و اگه بزنی هر موجودی که تو مسیرت بود رو بترکونی و غارت کنی و رحم‌نکنی و... پایان دیگه‌ای برای بازی رقم‌ میخوره.

کلا ارائه اطلاعات توی این بازی جالب بود برام. مثلا همین موضوع سیستم اخلاق، هیچ‌جای بازی بهت گفته نمیشه و یکی از ویژگی‌های خوب بازی مترو، همینه که میذاره کار خودت رو بکنی و بعد نتیجه شو بهت نشون میده و یک جورایی مثل زندگی واقعی میمونه 😄

از این دست سیستم‌ها توی مترو: خروج زیاد هست. مثلا بازی نقشه درست و حسابی نداره. مثل فارکرای و اساسین کرید نیست که هر جای نقشه رو با آیکون‌های خوشگل برات مشخص میکنن. توی این بازی، یک تکه کاغذ پشت یک تخته چوبی چسبیده که یک نقشه کلی و ساده رو از محلی که هستی نشون میده.

اگه میخوای راه رو پیدا کنی یا دنیا رو بشناسی باید بری یک جای بلند و سعی کنی با دوربین، محل‌های خاص بازی رو پیدا کنی. تازه همونا رو هم نمیگه که چی هستن، مثلا ممکنه یک جا کمپ دزدها باشه و یک جای دیگه زندان باشه و... . اگه میخوای بدونی چیه، باید بری ببینی، یا شانس بیاری توی صحبت‌ها با کاراکترهای بازی یک سرنخی بهت بدن.

این دست طراحی بازی و طراحی مرحله رو میگن فراگیر یا Immersive که باعث میشه تجربه ای نزدیک به واقعیت پیدا کنیم و خودمون رو بتونیم در دنیای بازی تصور کنیم و غرقش بشیم.

صحبت در مورد مترو و جذابیت‌هاش زیاده، یک وقت دیگه باید یک جلسه بذاریم، در موردش صحبت کنیم